×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : چهارشنبه, ۲ آبان , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Wednesday, 23 October , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
«چیلله گئجه‌سی» در آذربایجان

به آخرین روزهای پاییز که نزدیک می‌شویم، کم‌کم صدای پای زمستان به گوش می‌رسد و مردم خود را برای به جا آوردن آداب و رسوم خاص شب آخر پاییز که در میان مردم آذربایجان به «چیلله ‌گئجه‌سی» معروف است آماده می‌کنند. خیابان‌های شهر هیاهوی خاصی به خود می‌گیرد و همه‌ی خانواده‌ها به فکر تهیه خوراک شب طولانی چیلله میافتند.
‌چیلله، در زبان ترکی به معنای نهایت کشیدگی و درازی می‌باشد و این شب به خاطر کشیدگی یعنی طولانی بودن آن بدین صورت نامگذاری شده است. همچنین در زبان سریانی به این شب «یلدا» گفته‌اند.
در قدیم نگاه به «چیلله» بسیار متفاوت‌تر از امروز بوده است. چرا که قبل از رسیدن فصل سخت زمستان و آغاز چیلله‌ها، مردم می‌گفتند: «زمستان نزدیک است و خدا می‌داند چقدر مال و منال از دست خواهیم داد. چند نوزاد در قنداق از سرمای سخت، جان سالم به در خواهند برد؟ حیواناتمان سالم خواهند ماند؟ و…». یعنی زمستان و چیلله عید و جشن محسوب نمی‌شد، بلکه همه به فکر بی‌ضرر گذراندن آن ایام سخت و طاقت‌فرسا بودند. در عین حال، با دعا و نذر و نیاز از پروردگار متعال تقاضا می‌کردند تا به زندگی‌شان برکت دهد و کمک کند تا به راحتی از پس این چیلله‌ها برآیند. حتی در برخی روستاها هنوز هم مردم قبل از چیلله، با حاضر کردن «بوغدا قووورغاسی» (گندم برشته)، آن را در چهار گوشه‌ی بیرون خانه (پشت بام) می‌ریزند و اعقاد دارند که این عمل را رمز برکت و روزی خود می‌دانند و باور دارند که سال بعد سالی پر برکت خواهد شد.
چیلله در تقویم مردمی
۴۰ روز «بؤیوک چیلله» (چیلله بزرگ)، که از اوّل دی شروع و در ۹ بهمن خاتمه می‌یابد.
۲۰ روز «کیچیک چیلله» (چیلله کوچک)، که از ۱۰ بهمن شروع و آخر بهمن نیز به اتمام می‌رسد.
۱۰ روز «قاری‌ننه چیلله‌سی» (چیلله مادر بزرگ)، که از اوّل اسفند آغاز شده و تا دهم اسفند ادامه دارد.
بنا بر باور مردم، بؤیوک چیلله و کیچیک چیلله با هم خواهر هستند. مؤنث بودن این سه نیروی شرّ (بؤیوک باجی-خواهر بزرگ-، کیچیک باجی-خواهر کوچک- و قاری‌ننه-مادربزرگ-) ثابت می‌کند که این اعتقادات از باورهای دوران «مادرشاهی» برایمان به یادگار مانده است.
حکایت بؤیوک چیلله، کیچیک چیلله و قاری‌ننه
در افسانه‌های کهن آذربایجان آمده است، در روزهای پایانی چیلله‌ی بزرگ، خواهر کوچکتر کە مغرور است، در زیر درخت بید مجنون، نزد خواهر بزرگتر می‌آید و می‌گوید: «در این مدت چه کرده‌ای؟». چیلله‌ی بزرگ می‌گوید: دستان همه را روی تنور انداختم، دستان دخترانی که با کوزه آب می‌آوردند را منجمد کردم و…». خواهر کوچک می‌گوید: «تو کە کاری نکرده‌ای! ببین من چه می‌کنم! کاری می‌کنم کە نوزادان در گهواره‌هایشان و دست تازه عروس‌ها در کنار چشمه آب یخ بزنند و پیرزنان و پیرمردها را مریض می‌کنم».
خواهر بزرگتر بە طعنه بە او می‌گوید: «عؤمرون آزدی، دالین یازدی!». (عمرت کوتاه است و بە دنبالت بهار می‌آید)
چیلله‌ی کوچک در طول فرمانروایی خود، سرما را در تمام سرزمین‌ها حکمفرما می‌کند و در یکی از همین روزها، در یکی از کوههای قلمرو خود بە دست برف اسیر می‌شود. خبر بە «قاری‌ننه» می‌رسد و او برای آزادی فرزندش از زندان برف، بە کوه رفته و با سیخی کە روی آتش داغ کرده و بە نبرد برف رفته و در نهایت، برفها را آب می کند. چیلله‌ی کوچک بعد از آزادی متوجه می‌شود کە در آن روز زمستان تمام شده و «بایرام آیی» یا همان اسفندماه آغاز شده است.
مردم برای پذیرایی در این شب بخصوص و همچنین در شبچرهها، از تخمه آفتابگردان، پشمک، حلوای هویج و «جئویز حالواسی» (حلوایی که از مغز گردو و پسته تهیه میشد و مخصوص شهر اورمیه میباشد)، میلاق (انگوری که از دو-سه ماه قبل بوسیله نخهایی بصورت عمودی به هم بسته شده و در محل مناسبی که سرد هم باشد، از سقفهای چوبی آویزان میکنند) استفاده میشد. همچنین خشکباری نظیر برگه زردآلود، آلبالوی خشک شده، سنجد، بادام، گردو، میوههایی مثل سیب ارومیه، خربزههایی که بصورت ترشی نگهداری میشد و سایر خوراکی ها برای پذیرایی از مهمانان استفاده می شد. در این شب به خاطر طولانی بودنش، مردم با خوردن این خوراکی ها و گفتن بایاتی، سعی در گذراندن آن داشتند.
چیلله قارپیزی
هندوانه جزو لاینفک خوراکیهای «چیلله گئجهسی» به شمار میرود و به نوعی سمبل این شب در آذربایجان است. سابق بر این که امکاناتی نظیر سردخانههای نگهداری میوهها و همچنین حمل و نقل میوه از مناطق ییلاقی به قشلاقی وجود نداشت، هندوانه را در محل مخصوص نگهداری کاه و علوفه برای حیوانات که «سامانلیق» (کاهدان) مینامیدند، نگهداری میکردند. بدین ترتیب که چند هندوانه از آخرین برداشت جالیز را انتخاب و در محلهای مختلف کاهدان می گذاشتند و روی آن را به دقت میپوشاندند. در شب مذکور، هندوانه هایی که بهتر از بقیه مانده بود را برای خوردن انتخاب میکردند.
چیلله‌لیک
در بین برخی خانوا‌ده‌های آذربایجان رسم است، در چیلله گئجه‌سی، و بعضاً یک روز قبل آن، برای تازه عروس‌ها و نامزدها هدایایی از طرف خانوده‌ی عروس برده ‌می‌شود که به آن «چیلله‌لیک» می گویند. این هدایا علاوه بر خرید لوازم خانه، شامل؛ چیلله یئمک‌لری (خوردنی‌های مخصوص شب چیلله)، مثل، پشمک، قووورغا، انار، قورو یئمیشلر (خشکبار)، چیلله قارپیزی (هندوانه شب چیلله) و… می‌باشد. خانواده‌ها آوردن هدیه از طرف خانواده عروس رو نوعی سربلندی دخترشان در پیش خانواده داماد می‌دانند. همه این هدایا را روی خونچا (طبق بزرگ چوبی و امروزه با ماشین) گذاشته و به خانه‌عروس می‌برند.
گرچه از آن شب‌نشینی و چیلله‌های آخر سال این ایام، دیگر چیزی نمانده، اما همچنان برخی از مراسم و سنت‌های دوران در آذربایجان همچنان پا برجاست و در این شب تمام خانواده ها در کنار بزرگترها جمع شده و شب بلند سال را به خوشی و شادی می گذرانند.
مردم آذربایجان شب یلدا را با رسم و رسومی خاص برگزار می کنند که در مقایسه با سایر نقاط ایران پر رونق تر بنظر می رسد. شب یلدا در بین مردم آذربایجان بیشتر به «چله گجه سی» معروف است تا شب یلدا و اگرچه هم‌اکنون جشن شب چله، در شهرهای آذربایجان به دلیل زندگی ماشینی و روزمره تا حدودی رنگ و بوی باستانی و سادگی خود را از دست داده، اما در برخی از روستاها و شهرهای کوچک این جمهوری، رسوم شب چله، به همان گرمی گذشته باقی است. جمع شدن دور کرسی، رفتن به منزل بزرگ خانواده و ایل و طایفه، برگزاری مراسم جشن و عروسی در این شب، برگزاری برخی مسابقات هیجان‌انگیز نظیر اسب‌سواری، تیراندازی از جمله آداب و رسوم این شب در آذربایجان است. حتی وقتی ساکنان ساده و بی‌ریای روستا، دور کرسی جمع می‌شوند، دست از شوخی‌ها و نقل روایات و «تاپماجالار» (معماها) و «بایاتیلار» (دوبیتی‌های آذری) بر نمی‌دارند. شاید نقل این تاپماجالار (معماها) و بایاتیلار (دوبیتی‌های آذری) یکی از مشخصه‌های شب چله باشد اما هندوانه مهم‌ترین مشخصه و خوراک شب «چله» است.
اکثر مردم آذربایجان‌ در شب یلدا چیلله قارپیزی (هندوانه چله) می‌خورند و معتقدند با خوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمی‌کنند. در بیشتر شهرها و روستاهای نیز رسم بر این است که کسانی که نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود خونچه طبق می‌فرستند و اقوام در هر چه بهتر بودن این خوانچه‌ها کمک می‌کنند. محتویات خونچه ها عبارتند از شیرینی، پرتقال، سیب، انار، هندوانه، آیینه و پارچه که با پولک و تور تزیین می شود.
علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج های آذری، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را که شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی ،حلواهای محلی، یک قواره پیراهنی با کفش و چادری است روانه منزل آنها می کند.
در موسم یلدا «عاشیق‌ها» می‌نوازند. عاشیق‌ها خنیاگران محلى هستند که اشعار و موسیقى آنان برگرفته از موسیقى مردمى است. آنها در حین اجراى برنامه داستان مى خوانند، فى البداهه شعر مى‌سرایند و ساز مى‌زنند. قصه‌هایى که عاشیق ها در شب یلدا مى گویند ریشه در افسانه‌هاى کهن ایرانى دارد. قصه هایى مثل «کوراوغلو» و قصه هاى مهر و محبت شبیه «قربانى و پرى» از قصه‌هاى مشهور عاشیق هاست که مملو از عشق به میهن، نکات اخلاقی و ارج گذاری به بزرگان و ادب آموزی و فرهیختگی به کودکان به عنوان مردان و زنان آینده است.
در شب یلدا وقتی صرف شام تمام شد، بزرگ خانواده دعای شکر می خواند و با ذکر آموزه هایی از قرآن و احادیث حاضران را به این نکته مهم جلب می نماید که شب و روز و اختلاف آن و گذر روزگار و نعمت های بیکران الهی همه نیازمند تفکر و شکرگذاری است. زنان معمولا تا پایان چله کوچک خانه تکانی نمی‌کنند و اعتقاد دارند اگر در طول این دو چله کسی خانه تکانی کند، چله او را نفرین می‌کند و اگر چله کسی را نفرین کند به نکبت و بدبختی گرفتار می‌شود. در سال‌های دور، تنقلات شب چله، به تخمه، پشمک، سنجد، قیسی، برگه زردآلو، بادام و گردو ختم می‌شد اما اکنون، در سفره شب یلدای مردم آذربایجان انواع آجیل‌های تشریفاتی نظیر: پسته، فندق، مغز بادام و گردو و انواع میوه‌های گرمسیری نظیر، پرتقال، نارنگی، و حتی موز و نارگیل را می‌توان مشاهده کرد.
مراسم یلدا در آذربایجان‌ که به «چیله گئجه‌سی» معروف است زمینه‌ای برای گرد آمدن اعضای خانواده فراهم می‌کند، با وجود گذشت سال‌های بسیار و نیز تغییرات فرهنگی و اجتماعی، نوع برگزاری این گونه مراسم نیز تغییر یافته ولی اساس و پایه آنها ثابت مانده است.
یلدا در ادبیات کهن ایران زمین و همچنین در اشعار شاعران پارسی گوی و ترکی گوی نیز، نمود زیادی داشته است طوریکه اکثر شعرا از جمله نظامی گنجوی، صائب تبریزی و شهریار شیرین سخن طولانی بودن شب یلدا را به استعاره هایی چون زلف یار تشبیه کرده اند. یلدا در ادبیات کهن به معنای روشنی بوده و در ادبیات کهن آذربایجان جایگاه ویژه ای داشته، طوریکه تعدادی از شعرا و ادیبان قطعات و ادبیات مختص یلدا خلق کرده اند.
استاد سید محمد حسین شهریار؛ شاعر شیرین سخن آذربایجان شب‌نشینی‌های زمستان و نقل داستان‌ها و روایات را در منظومه پایدار «حیدربابایه سلام» چنین به تصویر منظوم کشیده است:
قــــاری‌ننه گئجـه نــاغیل دینـــده ( آن زمان که مادر بزرگ شبها قصه تعریف می کند)
کولک قالخوب قاپ باجانی دوینده (و آن هنگام که برف و بوران بلند شده و خود را به درو دیوار می کوبد)
من قــاییدوب بیرده اوشــاق اولیدیم (ای کاش دوباره به گذشته باز می گشتم و بچه می شدم)
بیر گول آچوب اوندان سورا سولیدیم (و مانند گل می شکفتم و بعد از آن پژمرده می شدم)
در میان عامه مردم نیز «بایاتی»ها و اشعار منظوم متنوعی رواج دارد که از جمله آنها می‌توان به این «بایاتی» اشاره کرد:
چیله چیخار بایراما بیر آی قالار (وقتی «چله» تمام شد یک ماه به عید باقی می‌ماند. (منظور چله کوچک است)
پینتی آرواد قوورمانی قـــورتارار (زن بدسلیقه گوشت‌های ذخیره شده خود را تمام می‌کند.)
گئدر باخار گودول ده یارماسینا (به «بلغورهای» انبار روی می‌آورد)
باخ فلکین گردش و غوغاسینا (نظاره کن گردش و غوغای فلک)

یک پژوهشگر تاریخ در خصوص اهمیت صیانت از سنت‌های کهن و همچنین سنت‌های شب چله(شب یلدا) گفت: امروزه به‌علت تسلط فضای مجازی بر همه ابعاد زندگی، سنت‌ها و آیین‌هایی که به بهانه‌های مختلف در فرهنگ ما قرار گرفته‌اند، اهمیت خود را بیش از پیش نشان می‌دهد.

«کریم میمنت‌نژاد» در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص تاریخ پیدایش شب یلدا اظهار کرد: در این راستا با دو تاریخچه رو به رو هستیم که یکی مربوط به تاریخچه ایران باستان و دیگری مربوط به خطه آذربایجان است.

شب یلدا، شب زایش خورشید

میمنت‌نژاد تصریح کرد: در ایران باستان در مکتب میترائیسم، خورشید اهمیت بسیاری داشت و آخرین شب پاییز که به عنوان «شب یلدا» شناخته می‌شود، به‌عنوان زاییچه‌ی خورشید(شب زایش خورشید) مطرح شده و چون خورشید در مکتب میترائیسم جایگاه بسیار باارزشی داشت، از این‌رو شب یلدا نیز ارزش بسیاری در ایران باستان داشت.
وی در این‌باره خاطرنشان کرد: ایرانیان باستان به جهت ارزش این روز، معمولاً شب یلدا را جشن می‌گرفتند، چون از صبح فردای آن روز، روزها طولانی‌تر و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شد و به نوعی این موضوع را پیروزی بر اهرمن یا پیروزی نور بر تاریکی تلقی می‌کردند.
وی در باب فلسفه‌ی نامگذاری آخرین شب زمستان، به‌عنوان شب یلدا گفت: کلمه یلدا برگرفته از کلمه سوریانی و به معنی زایش است که علمای زبان‌شناسی در این‌باره علمی‌تر بحث کرده‌اند. اما در آذربایجان شب یلدا با عنوان «شب چله» شناخته می‌شود.
«چیله گئجه‌سی» در آذربایجان
میمنت‌نژاد در خصوص شب چله(شب یلدا) در خطه آذربایجان‌ گفت: در این خطه دو نوع چله(بزرگ و کوچک) مطرح است که چله بزرگ به مدت ۴۰ روز است، از اول دی تا ۱۰ بهمن‌ماه بوده و چله کوچک به مدت ۲۰ روز از ۱۰ تا آخر بهمن ماه است.
وی افزود: این ایام(چله بزرگ و کوچک) به‌عنوان ایام زمستان در آذربایجان قدیم مطرح بوده و در قدیم‌الایام شب ورود نخستین چله را بسیار عزیز شمرده‌اند، چون زمستان فصل استراحت برای کشاورزان و شغل‌های رایج در گذشته بوده و شروع این ایام را جشن می‌گرفتند.
این پژوهشگر تاریخ با تأکید بر این‌که دورهم‌نشینی، رفتن به خانه بزرگترها برای شنیدن تجربیاتشان و صله ارحام از جمله رسم‌هایی است که از گذشتگان در شب چله آذربایجان به یادگار مانده است، خاطرنشان کرد: شب چله در آذربایجان چند مورد زیر فولکلوریک نیز دارد و علاوه‌بر جمع شدن در خانه بزرگترها و گوش دادن به نقل‌هایشان(داستان‌های به جا مانده از قدیم)، در این شب برای خانه نوعروسان خنچا یا همان خوانچه فرستاده می‌شد.(خوانچه به تحفه‌ای گفته می شود که خانواده داماد در شب یلدا برای خانواده تازه عروس می‌فرستند)؛ این رسم تقریباً در سایر مناطق ایران مرسوم نبوده اما در آذربایجان و شمال ایران (قسمت‌های شمالی کشور) بسیار مرسوم و پررنگ است.
وی خصوص تفاوت‌ها و شباهت‌های برخی رسوم در مناطق مختلف کشور، ادامه داد: هندوانه یکی از نمادهای شب چله است، در آذربایجان هندوانه را تزئین کرده و خانه نوعروس می‌فرستند و شمالی‌ها نیز ماهی را تزئین کرده و به‌عنوان نماد برکت به خانه نوعروسان خود ارسال می‌کنند.

«هندوانه و انار» نماد گرما در برابر سرمای زمستان

میمنت‌نژاد در خصوص علت وجود میوه‌های هندوانه و انار در شب چله گفت: هندوانه و انار هر دو رنگی قرمز دارند و از گذشته قرمزی این میوه‌ها را نماد گرما در مقابل سرمای زمستان دانسته‌اند هم‌چنین در هر دوی این میوه‌ها پراکندگی در عین وحدت وجود دارد چنانچه انار هم‌چنین هندوانه پر از دانه‌های پراکنده اما به هم تنیده‌ای هستند.
وی در خصوص نماد وحدت میوه‌های انار و هندوانه گفت: فرزندان یک خانواده نیز با این‌که پراکنده می‌شوند اما در شب چله دور بزرگترها جمع شده و گردهم می‌آیند، این دو موضوع به نوعی ارتباط مفهمومی آیینی دارد.
وی با بیان این‌که در آئین میترائیسم رنگ قرمز، نشانه خورشید بوده و هندوانه نماد «خورشید سرخ» است، اما در آذربایجان خورشید، نماد گرمایش و زایش در مقابل شبی است که آغاز برف و سرمای زمستان را به دنبال خود دارد، افزود: این نمادها آیین گذشتگان را بر ما روایت می‌کنند.

استفاده از «شبچره» در شب چله

این پژوهشگر تاریخ استفاده ازمیوه‌های خشک شده از دیگر زیر آئین‌های شب چله در آذربایجان دانست و گفت: در این مورد از کلمه شبچره استفاده می‌شود که به معنای دورهم‌نشینی شبانه و خوردن میوه‌های خشک است که نماد دوری از تابستان است، این میوه‌های خشک به نام شبچره مشهور بوده اما طی زمان این سنت از میان رفته و بسیار کم‌رنگ شوه است.
وی گفت: هر محل، روستا و شهر در آذربایجان به فراخور شرایط خود یک سری سنت‌های دیگری را نیز دارد.
وی با بیان این‌که نام «شب یلدا» بیشتر در قسمت‌های مرکزی و جنوبی ایران برای آخرین شب زمستان مطرح بوده اما در خطه آذربایجان این شب با عنوان «شب چله» شناخته می‌شود، گفت: اگر نام هر دو را یکی کنیم در این صورت ادبیات فولکلور خودمان از میان می‌رود، معتقدم هر منطقه باید کلمات و عنوان جشن‌ها را حفظ کند.

خواندن شعر بیاتی در شب چله

میمنت‌نژاد در بیان برخی سنت‌های دیگر شب چله در آذربایجان گفت: چنانچه در این شب، در مناطق دیگر کشور اشعار حافظ را خوانده و فال می‌گیرند، در منطقه آذربایجان نیز خواندن شعر بیاتی بسیار مشهور است، بیاتی در آذربایجان یک شعر چهار مصرعی، موزون و پندآموز است.
وی در این رابطه افزود: بیاتی‌ها را بیشتر مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها در حافظه داشتند و در شب یلدا این بیاتی‌های پندآموز را برای فرزندانشان و نسل‌های جدید می‌خواندن، اکنون نیز هر چند بیاتی‌ها برایمان بسیار باارزش هستند اما استفاده از آن کم‌رنگ شده است.

پشمک جزو تنقلات ایرانی نبوده اصالتی آمریکایی دارد

وی با بیان این‌که پشمک جزو تنقلات ایرانی نبوده اصالتی آمریکایی دارد که به فرهنگ ما ورود پیدا کرده و به‌تدریج متفاوت شده است، گفت: اما همواره از قدیم‌الایام در کنار انار و هندوانه و برخی میوه‌های موجود در شب چله، شیرینی هم وجود داشته و این شیرینی بسته به محیط می‌توانست پخته شده در خانه(شیرینی‌های مخصوص خانگی) و یا قنادی و… باشد. هدف از این رسم نیز شیرین کردن کام کسانی بود که دورهم جمع شده‌اند تا همدیگر را ملاقات کنند.

دورهمی‌های شب چله را غنیمت بشماریم

این پژوهشگر تاریخ با تأکید بر اهمیت دورهمی‌ها در شب چله و لزوم صیانت از این رسم کهن، خاطرنشان کرد: امروزه فضای مجازی به قدری در زندگی بشری پررنگ شده که روابط صمیمانه، عاطفی و چشم در چشم میان اعضای یک خانواده بسیار غنیمت شمرده می‌شود و برخی ایام همانند شب چله بهانه‌ی بسیار خوبی برای دورهمی و دید و بازدید است تا قدری مردمان از فضای مجازی جداشده و در فضای گرم و صمیمی خانوادگی قرار گیرند.
وی با اشاره به این‌که در گذشته خانه‌ها بصورت خاندانی بود و بزرگ‌ترها به همراه فرزندان، نوادگان خود در یک خانه زندگی می‌کرده‌اند، افزود: در گذشته‌ها، نوع معماری خانه‌ها نیز بر اساس زندگی خاندانی طراحی شده بود، در این صورت خانواده‌ها اگر میهمان یکدیگر نمی‌شدند نیز روزانه چندبار با همدیگر برخورد داشتند و صحبت می‌کردند، این ارتباطات بصری تأثیرات عاطفی فوق‌العاده‌ای روی اعضای خانواده داشت.
میمنت‌نژاد در این رابطه خاطرنشان کرد: بعد از این‌که وارد عصر مدرنیسم شدیم، این شرایط بر همه ابعاد زندگی‌ و به‌ویژه در معماری خانه‌ها تأثیر گذاشت و خانه‌ها تبدیل به واحدهای آپارتمانی شدند که هیچ ارتباط بصری بین همسایه‌ها وجود نداشته و شاید حتی همسایگان از اسامی یکدیگر نیز بی‌خبر باشند. در این شرایط قطعاً به کمک این آیین‌ها، خانواده در فضای کوچک آپارتمانی می‌توانند گردهم جمع شده و این ارتباط چشمی و صحبت‌های عاطفی اتفاق بیفتد.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.